نکات جالب و آموزنده در مورد عکاسی
نکات جالب و آموزنده در مورد عکاسی ایده این است که با ارزیابی تصاویر خود و دیگران یاد بگیرید
تا کارهایی که برای تصاویر موفق انجام میشوند را کشف کنید،ازاین رو میتوانید از آنها در عکسهای خود بیشتر استفاده کنید. بنابراین، در این مقاله قصد داریم برای کمک به بازبینی تصاویرتان و یا نقد کردن آنها ۶ نکته را به شما ارائه بدهیم و به شما کمک کنیم تا عکاسی خود را بهبود بخشید.
چگونه بدانید که تصویر شما خوب است
اگر با خوشحالی عکس میگیرید، در دنیای کوچک خود گرفتارشده ایدو خودتان تنها کسی هستید که عکسهایتان را میبیند . شما هیچ راهی برای مقایسه ندارید.
در حالت ایده آل می خواهید تصاویر خود را به اشتراک بگذارید ودر مورد چگونگی انجام این کار بازخورد بگیرید،اما اگر اینیک چشمانداز واقعاً ترسناک باشد، میتوانید از انجام بازنگریهای خود نیز بهرهمند شوید.
نگاهی به عکسهای عکاسان دیگر به شما کمک خواهد کردتا شاخصی را به دست آورید تا ببینید که کجای کار هستید.
شما ممکن است احساس کنید که عکسهایتان بسیار خوب هستند و واقعاً نیازی به بهتر شدن ندارند.
اما نگاه کردن به کارهای دیگر میتواند به شما یک چشمانداز بدهد –نه اینکه همیشه بخواهید خود را با دیگری مقایسه کنید،امافقط شگفتزده میشوید – آیا میتوانید بهتر انجام دهید؟کمی بیشتر به خودتان فشار بیاورید؟ آیا در آنجا چیزهایی برای یادگیری وجود دارد؟
نکته: همیشه برای یادگیری و رشد کردن بهعنوان یک عکاس فضای بیشتری وجود دارد.
یادگیری را متوقف کنید و دوربین را به گردن بیندازید.
از سوی دیگر، اگر شما بهطور مداوم به تصاویر کتابها و عکسهای آنلاین نگاه می کنید و فکر میکنید
«وای آنها واقعاً خوب هستند کاش من هم بتوانم عکسهایی شبیه به آنها بگیرم» –
پس بروید و روی حرکت در آن جهت کارکنید.
۱. عبارت «من آن را دوست دارم چون» را با «این تصویر کار میکند زیرا» عوض کنید
هنگامیکه بازبینی یک تصویر را شروع کنید و در اینکه چه چیزی کار میبیندو در مقابل چه چیزی در تصویر کار نمیکند، صحبت میکنید، مغز شما آن را به شیوهای متفاوت میبیند.این کار ممکن است کوچک یا احمقانه به نظر برسد اما کار میکند.در مورد تصاویر خودتان، البته که شما عکسهای خود را دوست دارید؛
شما آنها را گرفتهاید؛
اما اگر منطقیتر به آنها نگاه کنید و فکر کنیدکه چه چیزی کار میکند و چه چیزی کار نمیکند،
بهتر میتوانید نقاط ضعف و قوت تصاویر را ببینید؛ بنابراین این کار به شما کمک میکند که متوجه شوید
دفعه چگونه آن را بهتر انجام دهید و یا قسمتی از عکسی را که بازبینی میکنید حذف کرده یا پردازش کنید.
مطالعه تصاویر عکاسان دیگر با استفاده از این عبارت احساسات را دور میکند.هنگامیکه تصویری را میبینید که بهنوعی واکنش عاطفی مثبت یا منفی به آن داریداین احساس به دوست داشتن یا نداشتن عکس منجر میشود.
برای لحظهای به این فکر کنید؛ اگر یک تصویر بتواند ترکیبی قوی باشد،دارای روشنایی شگفتانگیز و یک سوژهی واضح باشد،اما داستانی که میگوید چیزی نباشد که شما با آن ارتباط برقرار کنید،
بنابراین آن را دوست نخواهید داشت؛ اما آیا این تصویر هنوز هم میتواند تصویر موفقی باشد؟آیا هنوز هم میتواند کار کند؟بله. ممکن است شما آن را دوست نداشته باشید،شاید تاریک و افسرده است و این چیزی نیست که کار شما باشد، اما هنوز هم میتواند کار کند.بنابراین، اکنون تکرار این عبارتها را شروع کنید.
• این تصویر کار میکند، یا موفق است، زیرا…
• این تصویر کار نمیکند و یا موفق نیست، زیرا…
۲. آیا برای مخاطب سوژهی مشخصی وجود دارد
۲. آیا برای مخاطب سوژهی مشخصی وجود دارد؟
اکنونکه شما بیطرفانه به تصاویر نگاه میکنید، اجازه دهیدبرخی از روشهایی را که یک تصویر میتواند کار کند یا کار نکند را بررسی کنیم.اول این است که متوجه شوید در تصویر یک سوژه مشخص وجود دارد.
هنگامیکه تصویری را برای اولین بار میبینید، آیا بلافاصله متوجه میشوید که عکاس میخواهد شما به کجا نگاه کنید؟
در اینجا سوژه کاملاً مشخص نیست؛ نزدیکی بیشازحد وجود داردو بیننده هدایت نشده است که به کجا باید نگاه کند.با سوژههای جالبی مثل این، با تلاش و شامل چیزهای زیادی بودن، این کار آسان است، همانطور که من در اینجا انجام دادم.
برای واضح کردن سوژهی تصویر روشهای زیادی وجود دارد، ازجمله:
- استفاده از عمق کم زمینه، شاید با پسزمینهای تار، بهطوریکه تنها سوژه در فوکوس شارپ باشد.
- استفاده از روشنایی که در آن سوژه برجسته شده است
و یا در معرض نور قرارگرفته است، بنابراین برجسته میشود. - سوژه بزرگترین و برجستهترین چیز در تصویر است.
- آیا عنصر ترکیبی وجود دارد که چشم شمارا به سمت سوژه هدایت کند –
شاید خطوط برجسته و یا از طریق استفاده از فرم. - آن را واقعاً ساده نگهدارید.
اگر فقط یکچیز در عکس وجود دارد، سوژه کاملاً واضح خواهد بود.
بگذارید این تصاویر را بررسی کنیم تا ببینیم آیا یک سوژهی واضح وجود دارد
(توجه داشته باشید که سه عکس زیر را من نگرفتهام):
۳. آیا تصویر داستانی را میگوید
۳. آیا تصویر داستانی را میگوید؟
کلمهی مهم دیگری که میخواهید در هنگام بررسی عکسها به آن فکر کنید، چرا، است.چرا عکاس این عکس را گرفته است؟این عکس چه چیزی به بیننده میگوید؟آیا پیام یا داستانی وجود دارد که میتوانید ببینید؟در مورد مفاهیم فکر کنید – مفهوم ممکن است که داستان عشق، یا غم و اندوه و یا صلح باشد.سپس هنگامیکه عکاسی میکنید، سعی نکنید
تمام مدت سوژه را تحت الفظی در نظر بگیرید – معنای سوژه میتواند یک ایده یا یک احساس باشد، نه چیزی یا فردی.مطمئناً شما نیاز دارید تا چیزی را به صورت فیزیکی در تصویر برجسته کنید، پپام برای مثال نیمکت خالی ممکن است پیام تنهایی، آرامش یا صلح را منتقل کند. داستان تصویر روبرو چیست؟ نیمکت برجسته است، اما آیا سوژه آن است؟ یا چیز دیگری است؟
۴. آیا نور برای حس و حال تصویر مناسب است؟
نور نرم کنتراست پایینی دارد، به شما کمک میکند تا جزئیات بیشتری را در سایهها و قسمتهای برجسته تصویر نگه دارید، سایههای کمتر تعریفشده دارد و تصاویری را با درام کمتر و راز بیشتر ایجاد می کند.
نور سخت کنتراست بالاتری دارد، تمایل دارد جزئیات سایهها و نقاط برجسته را از دست بدهد، دارای سایههای شارپ بهخوبی مشخصشده است، بافتها را افزایش میدهد و تصاویر با درام و تأثیر بیشتری را میسازد.
همانطور که در مقاله بالا ذکرشده است، چیزی بهعنوان نور، درست، غلط یا بد وجود ندارد؛ اما نوعی نور مناسب برای سوژه وجود دارد و داستان در تصویر بالا بیان میشود.
بنابراین، هنگام بازبینی تصاویر، این را در ذهن داشته باشید:
آیا نور با موفقیت به تصویر اضافه میشود یا از آن دور میشود؟
آیا نور میتواند برای برجسته کردن سوژه بهتر مورداستفاده قرار گیرد؟
آیا نوری که در پسزمینه وجود دارد چشم بیننده را از سوژه دور میکند؟
در تصویر زیر نور سخت و دارای کنتراست است.
من تصمیم گرفتم برای سادهسازی بیشتر و فوکوس روی سایهها، آن را به B / W تبدیل کنم.
آیا فکر میکنید که نور سخت و سایههای بهخوبی تعریفشده به این تصویر اضافهشدهاند؟
آیا برای انتقال حس شهر کار میکند
۵. به لبههای تصویر نگاه کنید
این مسئله همراه با نکتهی شماره ۲ بالا، داشتن سوژهی واضح، اتفاق میافتد.یکی از اشتباهاتی که اغلب مبتدیان مرتکب میشوند این استکه تلاش میکند چیزهای زیادی را در یک تصویر قرار دهند.آن ها میخواهند همهچیز را در یک صحنه نشان دهند،سوژه گم میشود و نتیجه چیزی برای بیننده به نمایش نمیگذارد.این به خصوص در هنگام استفاده از یک لنز زاویهی باز صدق میکند.
بنابراین، برای این نکتهی بازبینی، لبهها یا مرز تصویر را نگاه کنید.
از خود بپرسید که آیا چیزهایی وجود دارد که نیازی نیست در تصویر باشند،
چیزهایی که به ترکیب یا داستان چیزی اضافه نمیکنند.
ممکن است چیزهایی وجود داشته باشد که نگاه بیننده را از سوژه دور میکند و یا حتی آن را قطع میکند.
درختی ننگین که از سر یک نفر رشد میکند یا خط افقی که آنها را نصف میکند،
نمونههایی از نگاه نکردن به لبهها هستند.
۶. به تصویر وارونه نگاه کنید
درواقع یک دلیل فیزیولوژیکی برای انجام این کار وجود دارد .این مغز ،شما را از سوژه دور میکند و دید شما را تنها برای دیدن نور و تنها کاهش میدهد.در مشاهده یک تصویر به حالت وارونه، چشم شما بلافاصله به سمت ناحیه ای میرود که توجه بیننده شما را بیشتر جلب میکند که بالا و سمت راست است.شما میتوانید این کار را با دوربین یا رایانه انجام دهید.
به این تصویر از یک گلکوچک نگاه کنید.
اکنون بار دیگر وارونه به آن نگاه کنید.
چشم شما به کجا میرود؟ پسزمینه و نواحی با کنتراست بیشتر، همانطور که در زیر اشارهشده است
سپاس از وقتی که گذاشتید…